باید قصه ای تازه آغاز کنم و نشان دهم که هنوز میتوانم عشق بورزمباز هم برایت مینویسم از لحظه ضیافت من و دل که در آن جای تو خالی بودو باز هم برایت مینویسم از عطش دیدار تو ,از بغض غربت که واژه به واژه آن را گریه کردم
باید قصه ای تازه آغاز کنم !چه حرف جسورانه ای ! و اگر چنین شود چه حرکت بزرگی .
تمام ثانیه ها غربت را هم اگر گریه کنی لحظه ی دیدار نمی آید..و افسوس که کسی نمی شنود صدای هق هق های خاموش را..
سلام دوست گلمانگاری حال منو دارین اما چه میشه کرد جز هیچ و تحمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید قصه ای تازه آغاز کنم !
چه حرف جسورانه ای !
و اگر چنین شود چه حرکت بزرگی .
تمام ثانیه ها غربت را هم اگر گریه کنی لحظه ی دیدار نمی آید..
و افسوس که کسی نمی شنود صدای هق هق های خاموش را..
سلام دوست گلم
انگاری حال منو دارین اما چه میشه کرد جز هیچ و تحمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟