سکوت بی جواب

خاطراتم.بی تو بودنهایم

سکوت بی جواب

خاطراتم.بی تو بودنهایم

رویا

فکر بودنت با او حتی در رویاهایت جایم را در واقعیت هم تنگ کرد 

لطفا

میشه کلا توی ذهنم خفی شی؟؟؟؟؟؟؟

خدا کند

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد

چه می کنی؟اگر او را که خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد

رها کنی برود ازدلت جدا باشد

به آن که دوست ترش داشتی به آن برسد

رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که ... نه نفرین نمی کنم که مباد

به او که عاشق او بودم زیان برسد

خدا کند که این عشق از سرم برود

خدا که فقط زود آن زمان برسد

حالم از ادمای دو رو بهم میخورهه 

دورو بودی و تازه فهمیدم

قصه های بی پایان


باید قصه ای تازه آغاز کنم و نشان دهم که هنوز میتوانم عشق بورزم
باز هم برایت مینویسم از لحظه ضیافت من و دل که در آن جای تو خالی بود
و باز هم برایت مینویسم از عطش دیدار تو ,از بغض غربت که واژه به واژه آن را گریه کردم

میشه؟

میشه این جمله رو توضیح بدین 

 

دل به دل راه داره!!!

چرا؟

شکستم ...شکستی...شکست 

گذشتم......گذشتی.....گذشت

اولین پست
من تنها شدم چون تقصیر خودم بود؟
یا اون
نمیدونم اما اینو میدونم که الان میخوام باشه ااما نیست و این منو ازارم میده


وسعت چشمانت یادآور دریاهاست

نگاهم کن ...

دیر زمانی است منتظر هستم ...